علمی فرهنگی ورزشی
یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 17:40 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

 

درباره نماز / شریفی، محمود
 
منابع : چهل حدیث نماز
 

 

چهل حدیث نماز

مقدمه

برای مقدمه چهل حدیث نماز سخنی کاملتر و عمیق تر و جالبتر از مطالبی که در ابتداء باب نماز توضیح المسائل حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمده بود به نظر نرسید لذا آن را برگزیدیم به امید آنکه همه عاشقان اهل بیت (ع) و آن عارف بزرگوار از کلمات درربار آنان توشه ای فراوان بردارند.

نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همان طور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد. مانند کسی است که نماز نمی خواند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است . روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملا به جای نیاورد، حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود، چنانکه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند و به جا نیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند به جا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.» (1).

مقدمه را با نقل حدیث زیبایی (2) از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به پایان می بریم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

امت من چهار گروه هستند:

1 گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست، و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود: (فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون) ماعون 4 و 5

پس «ویل» برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.

2 گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس «غی» مال آنهاست، و «غی» نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا) .

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.

3 گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، «سقر» برای آنهاست، «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: (ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین) مدثر .42

(اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می گویند : ما از نمازگزاران نبودیم.

4 گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: (قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)

مؤمنون.1 و .2

مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند. (3)

امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد.

و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.

(عنکبوت، 45)

نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است.

فصل اول:

جایگاه نماز در اسلام

حدیث اول

اهمیت نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس، و اول ما یرفع من اعمالهم الصلوات الخمس، و اول ما یسألون عنه الصلوات الخمس.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نخستین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد نمازهای پنجگانه است، و نخستین عملی که از آنان بالا برده می شود، و از آنان سؤال می شود همان نماز است.

کنز العمال، ج 7، ح 18859

حدیث دوم

نماز و پایه های دین

عن ابی جعفر علیه السلام قال:

بنی الاسلام علی خمسة اشیاء:

علی الصلاة، و الزکوة و الحج و الصوم و الولایة.

امام باقر علیه السلام فرمود:

اسلام بر پنج چیز بنا شده است:

نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت علیهم السلام.

بحار، ج 82، ص .234

حدیث سوم

مثل نماز

عن ابی جعفر علیه السلام قال:

الصلاة عمود الدین، مثلها کمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب، و اذا مال العمود و انکسر لم یثبت وتد و لا طنب.

امام باقر علیه السلام فرمود:

نماز ستون دین است، مثل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پا برجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمی مانند.

بحار، ج 82، ص 218

حدیث چهارم

نماز موجب رستگاری

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

خمس صلوات من حافظ علیهن کانت له نورا و برهانا و نجاة یوم القیامة.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که بر نمازهای پنجگانه محافظت و مراقبت نماید این نمازها برای او در قیامت، نور و وسیله نجات او خواهد بود.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18862

حدیث پنجم

نماز و نورانیت قلب

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

صلاة الرجل نور فی قلبه فمن شاء منکم فلینور قلبه.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز هر کس، نوری در دل اوست، پس هر کس خواست، قلبش را نورانی کند.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18973

حدیث ششم

نماز ملاک قبولی اعمال

قال الصادق علیه السلام:

اول ما یحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد علیه سائر عمله .

امام صادق علیه السلام فرمود:

نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 22

حدیث هفتم

نماز و روش انبیاء

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصلاة من شرایع الدین، و فیها مرضاة الرب عز و جل، فهی منهاج الانبیاء.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز از آداب (اولیه) دین است، و آن مایه خشنودی خدا، و راه و روش پیامبران الهی است .

بحار، ج 82، 231

حدیث هشتم

نماز پرچم اسلام

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

علم الاسلام الصلاة، فمن فرغ لها قلبه و حافظ علیها بحدها و وقتها و سننها فهو مؤمن .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز، پرچم اسلام است، مؤمن واقعی، کسی است که دل به آن دهد و مراقب حدود و آداب و وقت آن باشد.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18870

حدیث نهم

نماز و کارآئی آن

قال الصادق علیه السلام:

ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظیمة.

امام صادق علیه السلام فرمود:

فرشته مرگ، شیطان را از کسی که مراقب نماز است دور می کند، و شهادت بر وحدانیت خدا، و رسالت پیامبر را در هنگام هولناک مرگ به او تلقین می کند.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 19

حدیث دهم

نماز و فرزندان

قال الباقر علیه السلام:

انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین.

امام باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که فرزندان ما پنج ساله شدند دستور می دهیم نماز بخوانند، پس شما هم وقتی فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند آنها را به نماز دستور دهید.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 12

فصل دوم:

اهمیت و فضیلت نماز

حدیث یازدهم

ارزش نماز

قال الصادق علیه السلام:

صلاة فریضة خیر من عشرین حجة و حجة خیر من بیت مملو ذهبا یتصدق منه حتی یفنی او حتی لا یبقی منه شی ء.

امام صادق علیه السلام فرمود:

یک نماز واجب از بیست حج بهتر است، و یک حج از صدقه دادن خانه ای پر از طلا بهتر است، آنگونه که آن را صدقه دهند تا آنکه چیزی در آن نماند.

بحار، ج 82، 227

حدیث دوازدهم

برتری نماز

قال امیرالمؤمنین علیه السلام:

اوصیکم بالصلاة و حفظها، فانها خیر العمل و هی عمود دینکم.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست .

بحار، ج 82، ص 209

حدیث سیزدهم

اهمیت نماز

قال النبی صلی الله علیه و آله:

ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس (ایها الناس) قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

هیچ گاه وقت نماز نمی رسد مگر اینکه فرشته ای در میان مردم ندا می دهد که: ای مردم بپاخیزید و با نماز خود آتشهائی را که برافروخته اید خاموش کنید.

بحار، ج 82، ص 209

حدیث چهاردهم

برکات نماز

قال علی علیه السلام:

ان الانسان اذا کان فی الصلاة فان جسده و ثیابه و کل شی ء حوله یسبح.

علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود:

هنگامی که انسان مشغول نماز است بدن و لباس و هر چه پیرامون اوست خدا را تسبیح می گویند .

بحار، ج 82، ص 213

حدیث پانزدهم

جایگاه نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

موضع الصلاة من الدین کموضع الرأس من الجسد.

رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

جایگاه نماز در دین همانند سر است نسبت به بدن.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18972

حدیث شانزدهم

نماز و پاکی روح

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

مثل الصلوات الخمس کمثل نهر جار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذلک من الدنس.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نمازهای پنجگانه همانند نهر آب گوارائی جلوی درب خانه شماست چنانکه کسی هر روز خود را پنج بار در آن بشوید هیچگونه چرکی باقی نماند. (یعنی کسی هم که شبانه روز نمازهای پنجگانه را بخواند از آلودگیهای روحی پاک می شود) .

کنز العمال، ج 7، حدیث 18931

 

 

حدیث هفدهم

نماز و پیمان خداوند

عن رسول الله صلی الله علیه و آله:

قال الله تعالی: افترضت علی امتک خمس صلوات و عهدت عندی عهدا انه من حافظ علیهن لوقتهن ادخلته الجنة، و من لم یحافظ علیهن فلا عهد له عندی.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال فرمود: [ای پیامبر] بر امت تو نمازهای پنجگانه را واجب کردم و با خود پیمان بستم که هر کس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد او را به بهشت داخل کنم و کسی که مراقب آنها نباشد من تعهدی نسبت به او ندارم.

کنز العمال، ج 7، ح 18872

حدیث هیجدهم

نماز و یاد خدا

عن الباقر علیه السلام قال:

ذکر الله لأهل الصلاة اکبر من ذکرهم ایاه، الا تری انه یقول: اذکرونی اذکرکم. (4)

امام باقر علیه السلام فرمود:

یاد خدا برای نماز خوانها بالاتر از یاد آنها از خدا است. آیا نمی بینی که خداوند می فرماید :

«مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.»

بحار، ج 82، ص 199

حدیث نوزدهم

نماز و رحمت خدا

قال علی علیه السلام:

اذا قام الرجل الی الصلاة اقبل الیه ابلیس ینظر الیه حسدا لما یری من رحمة الله التی تغشاه.

امام علی علیه السلام فرمود:

هرگاه کسی به نماز می ایستد، شیطان حسودانه به او می نگرد، بخاطر آنکه می بیند رحمت خدا او را فرا گرفته است.

بحار، ج 82، ص 207

حدیث بیستم

نماز و ترک گناه

روی ان فتی من الانصار کان یصلی الصلاة مع رسول الله و یرتکب الفواحش، فوصف ذلک لرسول الله صلی الله علیه و آله فقال: ان صلاته تنهاه یوما ما، فلم یلبث ان تاب.

روایت شده که جوانی از انصار با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز می خواند و مرتکب گناه هم می شد، این موضوع برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بیان شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نمازش روزی او را از گناهان باز خواهد داشت، سپس طولی نکشید که توبه کرد.

بحار، ج 82، ص 198

فصل سوم:

اهمیت وقت نماز

حدیث بیست و یکم

چگونه و چه وقت نماز بخوانیم؟

قال الصادق علیه السلام:

اذا صلیت صلاة فریضة فصل لوقتها صلاة مودع تخاف الا تعود الیها.

امام صادق علیه السلام فرمود:

وقتی نماز واجب می خوانی آنرا در وقت خودش چنان بخوان که گویا دیگر هرگز به نماز موفق نمی شوی.

محجة البیضاء، ج 1، ص 350

حدیث بیست و دوم

اهمیت وقت نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

قال الله عز و جل: ان لعبدی علی عهدا ان اقام الصلوة لوقتها ان لا اعذبه، و ان ادخله الجنة بغیر حساب.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال می فرماید: من تعهدی نسبت به بنده ام دارم که اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نکنم و بی حساب او را به بهشت ببرم.

کنز العمال، ج 7، حدیث 19036

حدیث بیست و سوم

پیامبر صلی الله علیه و آله و نماز اول وقت

عن عائشة قالت:

کان رسول الله صلی الله علیه و آله یحدثنا و نحدثه فاذا حضرت الصلوة فکانه لم یعرفنا و لم نعرفه اشتغالا بعظمة الله.

از عایشه نقل شده:

بارها اتفاق افتاد که پیامبر صلی الله علیه و آله با ما مشغول صحبت بود، هنگامی که وقت نماز می رسید مشغول و متوجه عظمت خدا می شد گویا هرگز ما را نمی شناسند و ما هم او را نمی شناسیم.

محجة البیضاء، ج 1، ص 350

حدیث بیست و چهارم

نماز در وقت

قال الصادق علیه السلام:

ان العبد اذا صلی الصلاة لوقتها، و حافظ علیها ارتفعت بیضاء نقیة، تقول: حفظتنی حفظک الله، و اذا لم یصلها لوقتها، و لم یحافظ علیها رجعت علیه سوداء مظلمة، تقول: ضیعتنی ضیعک الله.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که بنده ای سر وقت به نماز بایستد و مراقب آن باشد بصورت پاره ای نور سفید بالا می رود و می گوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند، ولی وقتی نماز را در وقتش نخواند و مراقب آن نباشد آن نماز بصورت لکه سیاه و تاریکی بر می گردد و می گوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع نماید.

محجة البیضاء، ج 1، ص 340

حدیث بیست و پنجم

محبوبیت نماز در وقت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

احب الأعمال الی الله الصلاة لوقتها، ثم بر الوالدین، ثم الجهاد فی سبیل الله.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

محبوبترین کارها نزد خدا عبارتست از: نماز در وقت، سپس نیکی به پدر و مادر، بعد جهاد در راه خدا.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18897

فصل چهارم:

سهل انگاری در نماز و ترک آن

حدیث بیست و ششم

سبک شمردن نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

لیس منی من استخف بصلاته لا یرد علی الحوض لا و الله.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را سبک شمارد از من نیست و قسم بخدا او در حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد .

بحار، ج 82، ص 224

حدیث بیست و هفتم

تحقیر نماز

قال الصادق علیه السلام:

شفاعتنا لا تنال مستخفا بصلاته.

امام صادق علیه السلام فرمود:

شفاعت ما به کسی که نمازش را سبک بشمارد نمی رسد.

بحار، ج 82، ص 227

حدیث بیست و هشتم

تباه کردن نماز

قال النبی صلی الله علیه و آله:

لا تضیعوا صلاتکم فان من ضیع صلاته حشره الله مع قارون و فرعون و هامان.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نمازتان را تباه نکنید، زیرا کسی که نمازش را تباه کند خدا او را با قارون و فرعون و هامان محشور کند.

بحار، ج 82، ص 202

حدیث بیست و نهم

نماز ناقص و پیامبر صلی الله علیه و آله

قال الباقر علیه السلام:

بینا رسول الله صلی الله علیه و آله جالس فی المسجد اذ دخل رجل فقام فصلی فلم یتم رکوعه و لا سجوده فقال صلی الله علیه و آله: نقر کنقر الغراب لئن مات هذا و هکذا صلاته لیموتن علی غیر دینی.

امام باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد نشسته بود مردی وارد شد و نماز خواند، ولی رکوع و سجود آنرا بطور کامل انجام نداد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: همانند کلاغ نوک زد، اگر او بمیرد و نمازش چنین باشد با دین غیر دین من مرده است.

محجة البیضاء، ج 1، ص 340

حدیث سی ام

سهل انگاری در نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصلاة عماد الدین فمن ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه، و من ترک اوقاتها یدخل الویل، و الویل واد فی جهنم کما قال الله تعالی: ویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز ستون دین است، پس کسی که عمدا نمازش را ترک کند دینش را خراب کرده است و کسی که به اوقات نماز اهمیت ندهد داخل «ویل» خواهد شد و «ویل» محلی در جهنم است. خداوند در قرآن فرمود: «ویل جای کسانی است که در نمازشان سهل انگاری می کنند.» (5)

بحار، ج 82، ص 202

حدیث سی و یکم

نتیجه ترک نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

لا تترکن الصلوة متعمدا فانه من ترک الصلوة متعمدا فقد برئت منه ذمة الله و رسوله.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز را عمدا ترک نکنید، چون کسی که آن را عمدا ترک نماید از قلمرو خدا و رسول او بیرون می رود.

کنز العمال، ج 7، ح 19096

حدیث سی و دوم

ترک نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

من ترک صلوة لا یرجوا ثوابها، و لا یخاف عقابها، فلا ابالی أیموت یهودیا او نصرانیا او مجوسیا.

رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را ترک نماید در حالیکه نه امید به پاداش آن دارد، و نه از عذاب آن می ترسد، من هم اهمیت نمی دهم که او یهودی بمیرد یا نصرانی یا مجوسی.

بحار، ج 82، ص 202

حدیث سی و سوم

ترک نماز و کفر

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

من ترک صلاته حتی تفوته من غیر عذر، فقد حبط عمله، ثم قال: بین العبد و بین الکفر ترک الصلاة.

پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را بدون عذر بجا نیاورد تا وقتش بگذرد، اعمالش از بین می رود، سپس فرمود : فاصله بین بنده و کفر، ترک نماز است. (یعنی کسی که نماز را ترک کند کافر محسوب می شود) .

بحار، ج 82، ص 202

حدیث سی و چهارم

عاقبت ترک نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

من ترک الصلاة متعمدا کتب اسمه علی باب النار ممن یدخلها.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را عمدا ترک کند بر درب جهنم، نامش از دوزخیان نوشته می شود.

کنز العمال، ج 7، ح 19090

فصل پنجم:

آداب و شرائط پذیرش نماز

حدیث سی و پنجم

نماز و شرائط پذیرش آن

قال الصادق علیه السلام:

قال الله تبارک و تعالی: انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتی، و یکف نفسه عن الشهوات من اجلی، و یقطع نهاره بذکری، و لا یتعاظم علی خلقی، و یطعم الجایع و یکسو العاری، و یرحم المصاب، و یؤوی الغریب.

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند متعال فرمود: نماز کسی را می پذیرم که:

1 در مقابل عظمت من فروتنی کند. 2 از خواسته های نفسانی بخاطر من خود را دور کند . 3 روزش را با یاد من بپایان برد. 4 بر بندگانم بزرگی نفروشد. 5 به گرسنه غذا دهد. 6 برهنه را بپوشاند. 7 به مصیبت دیده مهربانی کند. 8 غریب را پناه دهد.

حدیث سی و ششم

میزان قبولی نماز

عن ابی عبد الله علیه السلام قال:

من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل، فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه.

امام صادق علیه السلام فرمود:

کسی که دوست دارد بداند نمازش پذیرفته شده است یا نه؟ باید ببیند آیا نمازش او را از زشتیها و ناپاکی ها دور کرده است؟ پس به اندازه ای که دور کرده باشد همانقدر از نمازش پذیرفته شده است.

بحار، ج 82، ص 198

حدیث سی و هفتم

نماز و ولایت اهل بیت علیهم السلام

قال رجل لزین العابدین علیه السلام: ما سبب قبولها؟

قال علیه السلام:

ولایتنا و البرائة من اعدائنا.

مردی از امام زین العابدین علیه السلام سئوال کرد: ملاک پذیرش نماز چیست؟

امام علیه السلام در پاسخ فرمود:

ولایت ما و برائت از دشمنان ما.

بحار، ج 84، ص 245

حدیث سی و هشتم

نماز واجب و مستحب

قال الباقر علیه السلام:

ان العبد لیرفع له من صلاته نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها فما یرفع له الا ما اقبل علیها بقلبه و انما امروا بالنوافل لیتم لهم ما نقصوا من الفریضة.

امام باقر علیه السلام فرمود:

نمازی که بنده بجا می آورد، گاهی نصف و گاهی یک سوم و گاهی یک چهارم و گاهی یک پنجم آن بالا برده می شود، پس بالا برده نمی شود مگر آن نمازی که با توجه قلبی انجام گیرد . مردم مأمور به انجام نمازهای مستحب شده اند تا نقص نماز واجب آنها توسط مستحبات جبران شود.

الحقایق تألیف مرحوم فیض کاشانی، ص .219

حدیث سی و نهم

نماز با اذان و اقامه

قال ابوعبد الله علیه السلام:

من صلی باذان و اقامة صلی خلفه صفان من الملائکة، و من صلی باقامة بغیر اذان صلی خلفه صف واحد من الملائکة.

قلت له: و کم مقدار کل صف؟ فقال: اقله ما بین المشرق و المغرب، و اکثره ما بین السماء و الارض.

امام صادق علیه السلام فرمود:

کسی که با اذان و اقامه نماز بخواند دو صف از فرشتگان پشت سر او به نماز می ایستند، و کسی که با اقامه و بی اذان نماز بخواند یک صف پشت سرش نماز می گزارند. راوی سؤال کرد : مقدار هر صف چقدر است؟ امام فرمود: حداقل آن از مشرق تا مغرب و حداکثر آن بین زمین و آسمان است.

وسائل الشیعه، ج 4، ص 620

حدیث چهلم

نماز و دعا

قال ابو عبد الله علیه السلام:

ان الله فرض علیکم الصلوات الخمس فی افضل الساعات، فعلیکم بالدعاء فی ادبار الصلوات .

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند نمازهای پنجگانه را در بهترین ساعتها بر شما واجب کرد. بنابراین پس از نمازها (که در بهترین وقتها انجام می گیرد) دعا کنید.

خصال، ج 1، ص 278

پی نوشتها

1 توضیح المسائل حضرت امام خمین (ره) ص 99

2 زیبایی این حدیث در این است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این تقسیم بندی را از قرآن استفاده کرده و آیات مربوط به هر گروه را هم بیان فرموده است.

3 المواعظ العددیه، باب چهارم ص 122

4 بقره / 152

5 سوره ماعون / 4

 



چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

 

گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره من ، بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد ، تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت
پس هستن من ز هستن اوست ، تا هستم و هست دارمش دوست

شد مکتب عمر و زندگی طی ، مائیم کنون به ثلث آخر
بگذشت زمان و ما ندیدیم ، یک روز ز روز پیش خوشتر
آنگاه که بود در دبستان ، روز خوش و روزگار دیگر
می گفت معلمم که بنویس ، گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت
گویند که می نمود هر شب ، تا وقت سحر نظاره من
می خواست که شوکت و بزرگی ، پیدا شود از ستاره من
می کرد به وقت بی قراری، با بوسه گرم چاره من
تا خواب به دیده ام نشیند، شبها بر گاهواره من، بیدار نشست و خفتن آموخت
او داشت نهان به سینه خود، تنها به جهان دلی که آزرد
خود راحت خویشتن فدا کرد ، در راحت من بسی جفا برد
یک شب به نوازشم در آغوش ، تا شهر غریب قصه ها برد
یک روز به راه زندگانی، دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت
در خلوت شام تیره من، او بود و فروغ آشیانم
می داد ز شیر و شیره جان ، قوت من و قوت روانم
می ریخت سرشک غم ز دیده ، چون آب بر آتش روانم
تا باز کنم حکایت دل ، یک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموخت
در پهنه آسمان هستی ، او بود یگانه کوکب من
لالایی و شور و نغمه هایش ، بودند حکایت شب من
آغوش محبتش بنا کرد ، در عالم عشق مکتب من
با مهر و نوازش و تبسم ، لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت

این عکس ظریف روی دیوار، تصویر شباب و مستی اوست
وان چوب قشنگ گاهواره ، امروز عصای دستی اوست
از خویش به دیگران رسیدن ، کاری ز خداپرستی اوست
شد پیر و مرا نمود برنا ، پس هستی من ز هستی اوست،




چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 10:49 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد


چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 10:47 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

 

خورشيد شرق

محمد عابدي ميانجي
طلوع صبح
نجمه، مادر امام رضا عليه‏السلام ، مي‏فرمايد: زماني كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگيني نمي‏كردم. وقتي مي‏خوابيدم، صداي تسبيح و تهليل و تمجيد حق تعالي را از درونم مي‏شنيدم. هراسان از خواب بيدار مي‏شدم؛ ولي ديگر آن صدا به گوش نمي‏رسيد. وقتي به دنيا آمد، دستهايش را بر زمين گذاشت؛ سر مطهرش را به سوي آسمان بلند كرد، لب‏هايش را تكان داد، ولي نفهميدم چه مي‏گويد. نزد امام كاظم عليه‏السلام رفتم، او فرمود: «نجمه، كرامت پروردگار گوارايت باد.»
فرزندم را در پارچه‏يي سفيد پيچيدم و نزد حضرت بردم. وي در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و كامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود: بگير اين را كه ذخيره‏ي خداوند در زمين و حجّت خدا بعد از من است.2
و چنين بود كه هشتمين خورشيد امامت در روز جمعه، يازدهم ذي‏قعده، در مدينه ديده به جهان گشاد.3 پدرش امام موسي كاظم عليه‏السلام ، هفتمين امام شيعيان، و مادرش «نجمه»4 الگوي خردورزي، دين‏باوري، حيا و عبادت بود. بزرگواري اين بانو چنان بود كه حميده، مادر امام كاظم عليه‏السلام ، هرگز نزدش نمي‏نشست و در جهت تعظيم و احترام وي مي‏كوشيد. رؤياي صادق حميده را مي‏توان يكي از دليل‏هاي احترام بسيار وي به نجمه دانست. او شبي رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را در خواب ديد كه فرمود: حميده، نجمه را به فرزندت موسي ده؛ از او فرزندي به دنيا خواهد آمد كه بهترين اهل زمين است.5
بر اين اساس، وي نجمه را در اختيار امام موسي كاظم عليه‏السلام قرار داد و به وي گفت: فرزندم، كنيزي است كه در زيركي و كرامت‏هاي اخلاقي بهتر از او نديده‏ام. مي‏دانم هر نسلي كه از وي به وجود آيد پاكيزه و مطهر خواهد بود.
وقتي امام رضا عليه‏السلام به دنيا آمد، مادرش را طاهره ناميدند. او به عبادت عشق مي‏ورزيد و مي‏گفت: دايه‏يي بيابيد تا مرا در شير دادن ياري دهد... . شيرم كافي است، ولي پرداختن به شير نوزاد سبب شده نوافل و ذكرهايي كه به آن‏ها عادت كرده بودم، كاستي پذيرد.6
نام و لقب‏هاي حضرت
نام حضرت علي، كنيه‏اش ابوالحسن و القابش رضا، صابر، فاضل، رضي، وفي، قرة اعين المؤمنين و غيظ الملحدين است.7 علي بن يقطين درباره‏ي كنيه‏ي حضرت مي‏گويد: نزد امام كاظم عليه‏السلام رفتم و دريافتم فرزندش علي بن موسي الرضا عليهما‏السلام نيز نزد وي شتافته است. امام فرمود: علي بن يقطين، همين علي، آقاي فرزندان من است. آگاه باش، من كنيه‏ام [ابوالحسن [را به وي دادم.8
بزنطي درباره‏ي لقب حضرت مي‏گويد: به امام محمد تقي عليه‏السلام عرض كردم: گروهي از مخالفانتان چنان مي‏پندارند مأمون پدر بزرگوارتان را همزمان با پذيرش ولايت عهدي، رضا لقب داد.
حضرت فرمود: به خدا سوگند، دروغ مي‏گويند. حق تعالي او را رضا ناميد؛ چون خدا در آسمان و رسول خدا و امامان معصوم عليهم‏السلام در زمين وي را پسنديدند.
پرسيدم: پس چرا وي رضا ناميده شد؟
فرمود: چون، افزون بر دوستان، مخالفان نيز او را پسنديدند و از وي خشنود بودند. اتفاق دوست و دشمن در رضايت به وي اختصاص دارد.9
شخصيت والاي امام رضا عليه‏السلام
امام رضا عليه‏السلام پايه‏ي دين و چشمه‏ي زلال معرفت بود. بعد از شهادت پدر بزرگوارش، امامت را به عهده گرفت و در جهت بارور ساختن فرهنگ غني اسلام كوشيد. شخصيت وي از دو جهت شخصي و اجتماعي قابل بررسي مي‏نمايد.
1 ـ عصمت
شيعيان امامان را معصوم و از هر نوع خطا و اشتباه پيراسته مي‏شمارند. بر اين اساس، امام رضا عليه‏السلام معصوم است. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در رويايي صادق به امام كاظم عليه‏السلام فرمود: او [امام] كسي است كه با نور خدا مي‏بيند، با فهم خود مي‏شنود و بر اساس حكمت خود سخن مي‏گويد. اشتباه نمي‏كند و در راه دانش گام برمي‏دارد نه ناداني.
آن گاه دست امام رضا عليه‏السلام را گرفت و فرمود: او همين است.
امام كاظم عليه‏السلام بعد از نقل اين خواب به يزيد بن سليط فرمود: امسال مرا دستگير مي‏كنند و امامت با فرزندم علي عليه‏السلام است كه همنام علي بن ابي طالب و علي بن حسين به شمار مي‏آيد. خداوند به او فهم، خويشتن داري، ياري دين و محنت علي اول و بردباري در برابر ناگواري‏ها و استقامت علي دوم بخشيده است.11.
2 ـ دانش
امام عليه‏السلام دانش و معرفت را از پدرانش و جدش رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به ارث برد. امام كاظم عليه‏السلام به فرزندانش مي‏فرمود: اين برادرتان [علي بن موسي[ عالم آل محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است. مسائل دين خود را از وي بپرسيد و آنچه به شما مي‏گويد نگهداريد؛ زيرا من بارها از پدرم جعفر بن محمد شنيدم كه فرمود: عالم آل محمد ـ كه همنام امير مؤمنان عليه‏السلام علي است ـ در صلب تو است؛ كاش او را مي‏ديدم.
ابراهيم بن عباس صولي مي‏گويد: نديدم از امام رضا عليه‏السلام پرسش شود و او پاسخش را نداند. به آنچه تا زمانش بر روزگار گذشته، از وي داناتر نديده‏ام. مأمون از هر چيزي مي‏پرسيد و امام را مي‏آزمود. امام پاسخ مي‏داد و همه‏ي پاسخ‏هايش به قرآن مستند بود.14
مأمون به فرزند ابي ضحاك ـ كه از ميزان دانش امام شگفت زده شده بود ـ گفت: آري پسر ابي ضحاك، اين بهترين و داناترين و عابدترين مردم روي زمين است.
او همچنين به محمد بن جعفر گفت: اين پسر برادرت از آن دسته اهل بيت است كه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله درباره‏ي آن‏ها فرمود:
«الا انّ ابرارَ عترتي و اطائبَ اُزومَتي اُحْلَمُ الناسِ صِغارا اعلمُهُم كبارا لا تعلموهم فانهم اعلم منكم ولا يخرجونكم من باب هُدي ولا يدخلونكم من باب ضلال.15»
آگاه باشيد، نيكان خاندانم و پاكيزگان نسلم در كودكي از همه شكيباتر و در بزرگي از همه داناترند. به آن‏ها علم مياموزيد؛ زيرا آن‏ها از شما داناترند. آنان شما را از راه هدايت بيرون نمي‏برند و در وادي گمراهي نمي‏افكنند.
بر اين اساس، امام رضا عليه‏السلام نيز مانند ديگر امامان معلّم انسان‏ها بود و هيچ انساني حق استادي بر وي نداشت.
3 ـ مكارم اخلاق
اخلاق خوب، نشان دهنده‏ي ذات نيك و درون زيباي انسان است. امام رضا عليه‏السلام چنان به اين ويژگي آراسته بود كه دوست و دشمن را جلب مي‏كرد. ابراهيم بن عباس صولي در اين‏باره گفته است:
هرگز نديدم در سخن گفتن با كسي درشتي كند.
هرگز نديدم سخن كسي را پيش از آن كه تمام شود، قطع كند.
هرگز درخواست كسي را كه قادر به انجام دادنش بود، رد نكرد.
در برابر هم‏نشين، پاهايش را دراز نمي‏كرد.
در برابر هم‏نشين تكيه نمي‏داد.
نديدم به بردگان بد بگويد.
هر كه ادعا كند در فضيلت مانند او ديده، باور نكنيد.16
يسع بن حمزه مي‏گويد: در مجلس امام رضا عليه‏السلام مشغول گفت و گو بوديم كه مردي بلند قامت داخل شد و گفت: سلام بر تو اي فرزند پيامبر خدا، من مردي از دوستان شما، پدران و نياكانتانم. اكنون از زيارت خانه‏ي خدا باز گشته‏ام و چيزي كه بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به ديارم فرست؛ من داراي نعمت و دولتم و درخور صدقه نيستم، آنچه مرحمت فرمايي، از سوي شما صدقه خواهم داد.
امام از او خواست بنشيند. بعد از پايان جلسه، از وي اجازه گرفت و به خانه رفت. لحظاتي بعد، در را بست؛ دستش را اخلاق خوب، نشان دهنده‏ي ذات نيك و درون زيباي انسان است. امام رضا عليه‏السلام چنان به اين ويژگي آراسته بود كه دوست و دشمن را جلب مي‏كرد.
از بالاي در بيرون آورد و پرسيد: [آن مرد [خراساني كجاست؟! مرد پاسخ داد: اين جايم.
فرمود: اين دويست دينار را بگير، با آن هزينه‏ي سفرت را تأمين كن؛ به اين‏ها تبرك بجوي، از سوي من صدقه مده و بيرون شو.
يكي از ياران حضرت پرسيد: فدايت شوم به او مهرباني كردي و چهره پنهان ساختي؟!
فرمود: چون نيازش را برآوردم، نخواستم خواريِ خواهش را در چهره‏اش ببينم. آيا اين حديث پيامبر را نشنيده‏اي كه فرمود: كار نيكي كه پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است و افشا كننده‏ي كار بد خوار و پنهان كننده‏ي آن آمرزيده است17
4 ـ هدايت منحرفان
امام رضا عليه‏السلام به راهنمايي و هدايت منحرفان فكري و سياسي بسيار اهميت مي‏داد. پس از شهادت امام كاظم عليه‏السلام ، گروهي چنان پنداشتند امام كاظم عليه‏السلام همچنان زنده است. حضرت رضا عليه‏السلام به شيوه‏هاي مختلف با اين گروه رو به رو مي‏شد و به هدايت آن‏ها مي‏پرداخت. عبداللّه بن مغيره عراقي مي‏گويد: من به مذهب واقفيه اعتقاد داشتم. وقتي براي به جاي آوردن مراسم حج به مكه رفتم، ترديد وجودم را فرا گرفت. خود را به ديوار كعبه چسباندم و گفتم: خدايا، نيازم را مي‏داني، مرا به بهترين دين‏ها ارشاد فرما!
همان‏جا به قلبم خطور كرد نزد امام رضا عليه‏السلام به مدينه بروم. وقتي به خانه‏ي حضرت رسيدم، به خادم گفتم: به مولايت بگو مردي عراقي آمده است. در اين لحظه، صداي امام رضا عليه‏السلام را شنيدم كه دو بار فرمود: عبداللّه بن مغيره، وارد شو.
وارد خانه شدم، به چهره‏ام نگريست و فرمود: خداوند دعايت را مستجاب و تو را به دين خويش هدايت كرد.
گفتم: اشهد انك حجّة اللّه و امينه علي خلقه.19
عالم آل محمد از درياي مواج دانش خويش در مسير راهنمايي دانشوران نيز بهره مي‏برد. مناظره‏هاي آن حضرت بر درستي اين سخن گواهي مي‏دهد. صفوان بن يحيي مي‏گويد:
يوحنا نزد امام رضا عليه‏السلام آمد و گفت: گروهي ادعايي دارند. جمعي سخن آن‏ها را درست مي‏دانند ولي افزون بر آن، ادعاي ديگر نيز دارند. در اين باره چه مي‏فرماييد؟
حضرت فرمود: ادعاي گروه اول پذيرفته است و ادعاي گروه دوم بدان سبب كه گواهي ندارند، پذيرفته نيست.
يوحنا گفت: ما بر اين باوريم عيسي، روح خدا و كلمه‏ي او است. مسلمانان نيز اين سخن را مي‏پذيرند؛ ولي مي‏گويند محمد رسول خدا است. ما اين ادعا را قبول نداريم. بي‏ترديد آنچه بر آن توافق داريم، از آنچه در آن اختلاف داريم، بهتر است.
امام پرسيد: چه نام داري؟
گفت: يوحنا.
حضرت فرمود: يوحنا، ما به آن عيسي بن مريم، روح و كلمه‏ي خداوند كه به محمد ايمان داشت، به آن بشارت مي‏داد و بر بندگي خود اعتراف داشت، ايمان داريم. اگر آن عيسي كه شما مي‏گوييد روح خدا و كلمه‏ي او است، عيسايي كه به محمد ايمان داشت، به او بشارت مي‏داد و بر بنده‏گي‏اش معترف بود نباشد، ما از اعتراف بدان پيراسته‏ايم و هيچ توافقي نداريم.20
علي بن شعبه مي‏گويد: وقتي امام رضا در مجلس مأمون به گروهي از دانشمندان عراقي و خراساني پيوست، مأمون گفت: منظور از آيه‏ي «ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا»چيست؟
دانشمندان گفتند: مراد تمام امت است؛ يعني همه‏ي امت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله برگزيده‏اند و كتاب به آن‏ها ارث مي‏رسد.
مأمون به امام گفت: شما چه مي‏فرماييد؟
عالم آل محمد فرمود: خداوند در اين آيه به عترت پاك رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نظر دارد.
مأمون پرسيد: چگونه؟
امام فرمود: اگر همه‏ي امت برگزيده‏ي خدا و وارث كتاب بودند، پس بايد همه بهشت مي‏رفتند؛ چون خدا مي‏فرمايد: «فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن اللّه ذالك هو الفضل الكبير» پس آن‏ها را در بهشت قرار داد و فرمود: «جنات عدن يدخلونها» پس وراثت به عترت پاك رسول خدا اختصاص دارد. عترت پيامبر كساني‏اند كه خداوند در كتابش آن‏ها را چنين وصف كرده است: «انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا.» رسول خدا نيز درباره‏ي آن‏ها مي‏فرمايد: «اني مخلّف فيكم الثقلين كتاب اللّه وعترتي اهل بيتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض... . من دو چيز گران ميان شما برجاي مي‏گذارم: كتاب خدا و عترتم [كه] اهل بيت من [شمرده مي‏شوند [هرگز از هم جدا نمي‏شوند تا در حوض بر من وارد شوند. ...21
از شهادت پدر تا هجرت به ايران
در سال 179ه·· . ق. امام كاظم عليه‏السلام به وسيله‏ي هارون الرشيد دستگير و به عراق منتقل شد. بر اساس نظر مشهور، آن حضرت در بيست و پنجم رجب 183 به شهادت رسيد.22 مسافر، خدمت‏كار خانه‏ي امام كاظم، مي‏گويد: هنگامي كه امام كاظم را به بغداد مي‏بردند، حضرت به فرزندش امام رضا عليه‏السلام فرمود: در خانه‏ي من بخواب تا آن كه خبر شهادتم را دريافت كني.
ما هر شب بستر حضرت رضا عليه‏السلام را در دالان خانه مي‏انداختيم. آن حضرت بعد از شام مي‏آمد، در آن‏جا مي‏خوابيد و بامداد به خانه‏ي خود مي‏رفت. اين روش تا چهار سال ادامه يافت. سرانجام شبي حضرت براي خواب به خانه‏ي پدر نيامد. اهل خانه نگران شدند. بامداد حضرت آمد و به ام‏احمد فرمود: آنچه پدرم به تو سپرده، نزد من آور.
ام احمد فريادي كشيد و ... گفت: به خدا سوگند، مولايم وفات يافته است.
حضرت رضا عليه‏السلام فرمود: آرام باش، گفتارت را آشكار مساز تا خبر به حاكم مدينه برسد.
آن گاه ام‏احمد كيسه‏يي ـ كه دو يا چهار هزار دينار در آن بود ـ به حضرت داد و گفت: امام كاظم عليه‏السلام كيسه را محرمانه به من داد و فرمود: اين امانت را از همه پنهان دار و چون يكي از فرزندانم آن را مطالبه كرد، به وي بسپار؛ و اين نشانه‏ي وفاتم خواهد بود.
امام رضا عليه‏السلام ، پس از تحويل گرفتن امانت، به خانه‏اش رفت و ديگر براي خواب به خانه‏ي امام كاظم عليه‏السلام نيامد. پس از چند روز، پيكي خبر وفات امام را به مدينه آورد. روزها را شمرديم و دريافتيم همان روزي كه امام رضا براي خواب به خانه‏ي پدر نيامد، امام كاظم عليه‏السلام به سراي جاودانگي شتافت23.
پس از شهادت امام موسي بن جعفر عليه‏السلام ، حضرت رضا عليه‏السلام امامتش را آشكارا بيان مي‏كرد تا مردم در فتنه‏ها گمراه نشوند. صفوان بن يحيي مي‏گويد: پس از شهادت امام كاظم عليه‏السلام ، حضرت رضا عليه‏السلام درباره‏ي امامتش آشكارا سخن مي‏گفت. ما بر جان حضرت ترسيديم. مردي به وي گفت: شما امري بسيار مهم را آشكار ساختيد، بر جان شما بيمناكيم.
امام فرمود: او [هارون] هر چه بكوشد بر من راهي ندارد.24
مهم‏ترين مشكل حضرت در اين عصر، گروه واقفيه بود كه در سايه‏ي كژانديشي جمعي دنياطلب شكل گرفت. سرانجام مأمون در سال 200 امام را به خراسان فرا خواند و حضرت ناگزير سمت آن سامان رهسپار شد.25
حديث سلسلة الذهب
ابن صلت هروي مي‏گويد: با حضرت رضا عليه‏السلام بودم. وقتي سوار بر استر به نيشابور گام نهاد، دانشوران به استقبالش رفته، افسار استر را گرفتند و گفتند: پسر رسول خدا، تو را به حق پدران پاكت، سخني بگو.
امام سر از هودج بيرون آورد و فرمود: پدرم موسي بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن حسين از پدرش حسين آقاي جوانان بهشت، از امير مؤمنان، از رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چنان نقل كرد كه جبرئيل روح الامين از سوي خداوند گفت:
اني انا اللّه لا إله الا انا وحدي. عبادي فاعبدوني وليعلم من لقيني منكم بشهادة ان لا إله الا اللّه مخلصا بها انه قد دخل حصني ومن دخل حصني امن من عذابي.
من خدايي هستم كه جز من پروردگاري نيست. بندگان من، مرا عبادت كنيد و بدانيد هر كه با شهادت لا اله الا اللّه و اخلاص و عمل مرا ملاقات كند، به حصارم گام مي‏نهد و هر كه به حصارم قدم گذارد، از عذابم ايمن است.
آن گاه درباره‏ي اخلاص در شهادت بر يگانگي خداوند پرسيدند، فرمود:
«طاعة اللّه وطاعة رسول اللّه وولاية اهل بيته.»26
پيروي از خداوند و فرستاده‏ي پروردگار و پيوند با اهل بيت وي.
از پذيرش ولايت عهدي تا شهادت
در مرو مأمون به استقبال امام شتافت و او را ناگزير ساخت پيشنهاد ولايت‏عهدي او را بپذيرد. امام در برابر رژيم موضعي منفي و شگفت انگيز اختيار فرمود؛ زيرا پذيرش ولايت عهدي را به عدم مسئوليت خصوصي و عمومي مشروط ساخت. او فرمود: ولايت عهدي را به شرطي مي‏پذيرم كه كسي را به مقامي نگمارم و از كاري بركنار نكنم، سنتي را دگرگون نسازم، از دخالت در امور حكومت بر كنار باشم و تنها مورد مشورت قرار گيرم.27
به اعتقاد امام تا حكومت به طور كامل تحت رهبري وي قرار نمي‏گرفت، مشروعيت نمي‏يافت؛ حضرت، با عدم دخالت در امور حكومتي، عملاً مشاركت در حكومت را رد كرد؛ زيرا بر اساس مشاركت، امام بايد سهم مأمون در حكومت بر مؤمنان را تأييد مي‏كرد و به آن مشروعيت مي‏داد. بنابر اين، نقشه‏ي اخذ مشروعيت مأمون با عدم دخالت امام در امور حكومتي ناكام ماند.28
پس از پذيرش ولايت عهدي مراسم‏هاي مفصل جشن برگزار شد؛ ولي از آن جا كه مأمون امام را تنها براي كسب مشروعيت به ايران فرا خوانده بود، بعد از حدود سه سال، در صفر سال 203 در پنجاه و پنج سالگي، وي را مسموم ساخت.29 پيكر امام در سناباد به خاك سپرده شد.
زيارت امام رضا عليه‏السلام
زيارت ديدار مشتاقانه‏ي برگزيدگان خداوند است؛ برقرار ساختن ارتباط قلبي با حجّت پروردگار و حضور در مشهد و گرامي شمردن شهيد است. امام رضا عليه‏السلام درباره‏ي زيارت مي‏فرمايد:
انّ لكلّ امام عهدا في عنق اوليائه وشيعته وانَّ من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زيارة قبورهم. فمن زارهم رغبة في زيارتهم وتصديقا بما رغبوا فيه كان ائمتهم شفعاءهم يوم القيامة.31
هر امامي را در گردن پيروانش پيماني است. وفاي به اين پيمان وقتي كامل است كه آرامگاه‏هاشان زيارت شود. پس هر كه امامان را مشتاقانه زيارت كند و آنچه مورد خواست و اشتياق آنان است درست شمارد، آنان نيز در روز رستاخيز شفيعانش خواهند بود.
و نيز فرمود: به زودي توس محل آمد و شد شيعيان و زائرانم مي‏گردد. بدان، هر كه مرا در توس ـ كه از وطنم [مدينه] دور است ـ زيارت كند، روز قيامت در حالي كه آمرزيده شده با من و هم‏رتبه‏ي من خواهد بود.32
صله از حضرت رضا عليه‏السلام
حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني، پيش از شروع درس مرحوم آيت اللّه العظمي حائري دقايقي مرثيه مي‏خواند. او ـ كه مردي با اخلاص بود ـ مي‏گفت: به مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آن جا اقامت گزيدم. آنچه داشتم، خرج كردم و تهيدست شدم. كسي را نيز نمي‏شناختم تا مشكلم را با وي در ميان نهم.
به همين جهت، قصيده‏يي در ستايش حضرت رضا عليه‏السلام سرودم. چنان انديشيدم كه آن را براي توليت بخوانم و صله بگيرم. با اين هدف حركت كردم؛ ولي در راه به خود آمدم و تصميم گرفتم آن را به حضرت ارائه دهم. به همين جهت، كنار ضريح رفتم، پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده را خواندم و تقاضاي صله كردم. ناگاه ديدم دستي با من مصافحه كرد و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد. بي‏درنگ گفتم: سرورم، كم است.
ده تومان ديگر بدان افزود.
باز گفتم: كم است.
او همچنان مي‏افزود و من بيش‏تر مي‏طلبيدم. سرانجام ميزان پول به هفتاد تومان رسيد. شرم كردم بيش‏تر بخواهم. سپاس گزاردم و از حرم بيرون آمدم. در حال پوشيدن كفش‏هايم بودم كه ديدم آيت اللّه حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت اللّه مرواريد مشهدي، با شتاب رسيد و فرمود: شيخ ابراهيم، خوب با حضرت رضا مأنوس شده‏اي، قصيده مي‏سرايي و پاداش مي‏گيري. صله را به من ده تا... .بي‏درنگ پول‏ها را تقديم كردم. او يك پاكت به من داد و رفت. يكصد و چهل تومان يعني دو برابر صله در پاكت بود



چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 10:46 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

زندگاني امام رضا(ع)

   زادگاه
هشتمين پيشواي شيعيان امام علي بن نوسي الرضا عليه السلام در مدينه ديده به جهان گشود.

  كنيه ها
ابوالحسن و ابوعلي

  لقبها
رضا، صابر، زكي، ولي، فاضل، وفي، صديق، رضي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفوالملك، كافي الخلق، رب السرير، و رئاب التدبير

  مشهورترين لقب
مشهورترين لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اين لقب گفته اند: «او از آن روي رضا خوانده شد كه در آسمان خوشايند و در زمين مورد خشنودي پيامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنين گفته شده : از آن روي كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روي او رضا خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.»

  مادر امام
در روايتهاي مختلفي كه به ما رسيده است نامها و كينه ها و لقبهاي ام البنين، نجمه، سكن، تكتم، خيزران، طاهره و شقرا، را براي مادر آن حضرت آورده اند.

  زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنين وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهاي (148 و 151 و 153ق) و در روزهاي جمعه نوزدهم رمضان، نيمه همين ماه، جمعه دهم رجب و يازدهم ذي القعده.

  روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نيز به سالهاي (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.
اما بيشتر بر آنند كه ولادت آن حضرت در سال (148ق) يعني همان سال وفات امام صادق عليه السلام بوده است، چنان كه مفيد، كليني، كفعمي، شهيد، طبرسي، صدوق، ابن زهره، مسعودي، ابوالفداء، ابن اثير، ابن حجر، ابن جوزي و كساني ديگر اين نظر را برگزيده اند.
در باره تاريخ وفات آن حضرت نيز عقيده اكثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر اين روايت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال مي شود كه بيست و پنج سال آن را در كنار پدر خويش سپري كرده و بيست سال ديگر امامت شيعيان را بر عهده داشته است.
اين بيست سال مصادف است با دوره پاياني خلافت هارون عباسي، پس از آن سه سال دوران خلافت امين، و سپس ادامه جنگ و جدايي ميان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره اي از خلافت مأمون.

  فرزندان
گرچه كه نام پنج پسر و يك دختر براي او ذكر كرده اند، اما چنان كه علامه مجلسي مي گويد: حداكثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسيسه مامون و با سم او به شهادت رسيد و پيكر مطهر او را در طوس در قبله قبه هاروني سراي حميد بن قحطبه طايي به خاك سپردند و امروز مرقد او مزار آشناي شيفتگان است.

زندگى و شخصيت امامان شيعه، دو جنبه ارزشى متمايز و با اين  حال مرتبط با هم دارد:

  اول : شخصيت عملى و علمى و اخلاقى و اجتماعى آنان كه در طول زندگى ايشان، در منظر همگان شكل گرفته است و فهم و ادراك آن نياز به پيش زمينه‏  هاى اعتقادى و مذهبى خاص ندارد، بلكه هر بيننده فهيم و داراى شعور و انصاف مى‏تواند، ارزش ها و امتيازهاى آنان را دريابد و بشناسد.

  دوم : شخصيت معنوى و الهى آنان كه ريشه در عنايت ويژه خداوند نسبت به ايشان دارد.  شناخت اين بعد از شخصيت اهل بيت نياز به معرفت هاى پيشين  دارد؛ يعنى نخست بايد به رسالت پيامبر(ص) ايمان داشت و براساس رهنمودهاى آن حضرت، ولايت عترت را پذيرفت و براى شناخت جايگاه عترت به  روايات و راويان معتبر اعتماد كرد و كوتاه سخن اين كه بينش هاى مذهبى مختلف، مى‏تواند مانع شناخت اين بعد از شخصيت اهل‏ بيت عليهم السلام باشد

 

 

 

به مناسبت دهه کرامت
خورشید شرق ؛ نگین خراسان

خبرگزاری فارس:امام رضا(ع):ایمان مؤمن کامل نیست، مگر اینکه سه خصلت در او باشد؛خصلتی از پروردگار خود، خصلتی از پیامبر خدا و خصلتی از امام خود. همانند پروردگار خویش رازپوش بوده و اسرار دیگران را مخفی کند؛ همانند پیامبرش با مردم مدارا نماید؛ و مانند امام در سختی‏ها شکیبا باشد.

خبرگزاری فارس: خورشید شرق ؛ نگین خراسان

 

 

اشاره

یازدهم ذی القعده، سالروز میلاد با برکت پیشوای هشتم، خورشید تابان آسمان پرنور ایران، غریب آشنا، نگین خراسان، شهد شیرین مشهد، حضرت امام رضا علیه‏السلام است. در این روز دیدگاه رنجور و خسته امام موسی بن جعفر علیه‏السلام ، به چهره دلربا و جمال نورانی فرزند نورسیده‏اش روشن شد و صبح سپید را از پس پرده شب تاریک نوید داد. در روز جشن و سرور اهل بیت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، سر بر آستان باعظمت حضرتش می‏ساییم و ذرات غبار حرم پاکش را توتیای چشمان خود می‏کنیم.

امام رضا علیه‏السلام در یک نگاه

وجود مقدس امام رضا علیه‏السلام در سال شهادت جد بزرگوار خود امام صادق علیه‏السلام به دنیا آمد. ایشان در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر پاک دامن خود، مراحل رشد و شکوفایی جسمی و روحی را پشت سر گذاشت. امام رضا علیه‏السلام مدت 35 سال از امامت پدر بزرگوار خود را درک کرد و از محضر نورانی حضرتش بهره‏مند شد. آن حضرت از 35 سالگی امامت امت اسلامی را به عهده گرفت و در 55 سالگی به شهادت رسید.

ازدواج

تاریخ ازدواج امام رضا علیه‏السلام به درستی معلوم نیست، ولی همسر گرامی حضرت، سبیکه یا خیزران، از زنان با فضیلت عصر خود بود. در عظمت شأن و مقام ایشان همین بس که امام کاظم علیه‏السلام به یزید سلیط امر کرد سلام حضرت را به ایشان برساند. نیز امام جواد علیه‏السلام تنها فرزند امام رضا علیه‏السلام از ایشان متولد شده است.

موقعیت امام در مدینه

امام رضا علیه‏السلام ، هفده سال از امامت بیست ساله خود را در شهر مدینه و در کنار اهل بیت خود سپری، و از آنجا امت اسلامی را رهبری و هدایت کرد. حضرت، شاگردان پدر را به دور خود جمع کرده، به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جد بزرگوارش امام صادق علیه‏السلام پرداخت و در این راستا، گام‏های استواری برداشت. موقعیت امام رضا علیه‏السلام در مدینه، همه دانشمندان و شخصیت‏های سیاسی و اجتماعی حجاز را تحت الشعاع قرار داده بود.

ایشان در تمام شئون مادی و معنوی، پناهگاه و مرجعی برای مردم به شمار می‏آمد. وجود مقدس امام رضا علیه‏السلام خود در این باره به مأمون فرمود: «اینکه من در اینجا ولیعهد شده‏ام، از نظرم هیچ بر موقعیتم نیفزوده است؛ زیرا من در مدینه، در جایگاهی بودم که نامه‏ام به مشرق و مغرب حکومت اسلامی می‏رفت. در آنجا هیچ کس عزیزتر از من بود و هر کس حاجتی داشت، آن را از من می‏طلبید و من هم تا حد توان نیازهای نیازمندان را تأمین می‏کردم».

عصر هارون

امام رضا علیه‏السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در سال 183 قمری، به امامت رسید. مدت امامت ایشان بیست سال بود که ده سال از آن در دوران هارون الرشید گذشت. این مدت، دوران آزادی نسبی فعالیت‏های فرهنگی و علمی امام رضا علیه‏السلام به شمار می‏رود؛ زیرا هارون در این مدت چندان با حضرت کاری نداشت و ایشان آزادانه به فعالیت‏های خود ادامه می‏داد. امام رضا علیه‏السلام ، در این دوره توانست شاگردانی را تربیت و علوم و معارف اسلامی را توسعه دهد.

مهم‏ترین علت کاهش فشار از طرف هارون، نگرانی وی از عواقب شهادت امام کاظم علیه‏السلام بود؛ زیرا اگر چه هارون تلاش فراوانی برای پنهان کردن این جنایت به عمل آورد، اما سرانجام راز این جنایت بزرگ فاش شد و باعث نفرت مردم از هارون گردید. امام رضا علیه‏السلام هم از این فرصت استثنایی استفاده کرده، امامت خود را آشکار ساخت.

امام رضا علیه‏السلام و امین

با درگذشت هارون‏الرشید در سال 193 قمری در شهر طوس، فرزندش امین به خلافت رسید و به مدت پنج سال زمام امور کشورهای اسلامی را به دست گرفت. در این دوران، برخوردی میان امام رضا علیه‏السلام و مأموران عباسی صورت نگرفته است؛ زیرا دستگاه خلافت عباسی، گرفتار اختلاف‏های داخلی و نبردهای امین و مأمون عباسی بر سر خلافت بود و فرصتی برای آزار و اذیت علویان به ویژه امام رضا علیه‏السلام نداشت. امام، در فاصله سال‏های 193 تا 198 قمری که مصادف با حکومت امین بود، از آزادی نسبی برخوردار بود و توانست با استفاده از این فرصت، کارهای ناتمام پدران بزرگوار خود را سر و سامان داده، خدمات علمی و فرهنگی زیادی به امت اسلامی عرضه کند.

عصر مأمون

با استقرار مأمون عباسی بر تخت سلطنت در سال 198 قمری، فصل تازه‏ای از زندگی امام رضا علیه‏السلام شروع شد. این بخش از زندگی حضرت، با ناملایمات و سختی‏های فراوانی همراه بود و فرصت هر گونه فعالیت آزادانه را از ایشان گرفت. در این دوران پنج ساله، مأمون تصمیم گرفت امام را از مدینه به شهر مرو، مقر حکومت خود آورده، ضمن استفاده از موقعیت علمی و اجتماعی‏شان ،کارهای حضرت را زیر نظر بگیرد. مأمون ابتدا از امام به صورت محترمانه دعوت کرد تا همراه با بزرگان آل علی علیه‏السلام به مرکز خلافت بیایند، ولی امام از قبول دعوت خلیفه خودداری کرد. مأمون اصرار فراوانی نمود و نامه‏های متعددی میان آن دو رد و بدل شد تا سرانجام حضرت به طرف شهر مرو حرکت کرد.

مسافر ایران

هنگامی که امام رضا علیه‏السلام خود را از سفر به خراسان ناگزیر دید، در چند نوبت کنار مرقد پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حاضر شد و با وداع خویش، نگرانی و ناخرسندی خود را از این سفر آشکار ساخت. بعد از مراسم وداع با جد بزرگوار و اهل بیت خود، کاروان امام به حرکت افتاد. مسیر حرکت امام از مدینه به خراسان به گونه‏ای طراحی شده بود که از هر گونه واکنش احتمالی شیعیان و علویان به دور باشد.

بر همین اساس، مأمون دستور داد حضرت را از داخل شهرهای شیعه نشین عبور نداده، احساسات و عواطف آنان را تحریک نکنند. آنان کاروان حامل امام را از شهر مدینه به بصره و از آن‏جا به شهر اهواز حرکت دادند. کاروان در ادامه مسیر خود، وارد فارس شد و آنجا را به قصد مرو ترک کرد. همچنین کاروانیان پیش از رسیدن به مرو، مدتی در نیشابور استراحت کردند.

نگین نیشابور

امام رضا علیه‏السلام در میان استقبال با شکوه و بی‏نظیر مردم نیشابور، وارد این شهر شد و چند روزی در آنجا اقامت گزید. امام رضا علیه‏السلام در شهر نیشابور با نمایاندن چهره محبوب خود برای مردم ولایت‏مدار، در پاسخ به دو تن از علمای بزرگ شهر، حدیث سلسلةُ الذَّهب را چنین روایت فرمود: «من از پدر خود و پدرم از پدران خود و آنها از پیامبر اسلام و ایشان از جبرئیل و او از خداوند متعال شنید که فرمود: کلمه توحید (لا اله الّا اللّه‏) دژ مستحکم من است. هر کس وارد دژ من شود از عذاب و کیفر الهی در امان است».

بعد از خواندن حدیث توحید، شتر امام به راه افتاد، ولی هنوز دیدگان هزاران انسان شیفته به سوی او بود که ناگهان ایستاد و امام سر خود را از کجاوه بیرون آورد و کلمات جاویدان دیگری به زبان جاری ساخت و با صدای بلند فرمود: «کلمه توحید شروطی هم دارد، من از جمله شروط آن هستم». امام رضا علیه‏السلام با این بیان، مسئله ولایت را همانند تنه‏ای بر آمده از ریشه درخت توحید معرفی کرد. در آن روز، این حدیث، به دست بیست هزار نفر نوشته شد.

خورشید مرو

کاروان حامل امام رضا علیه‏السلام ، شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری طی کرده و سرانجام پس از تحمل حدود چهارماه سفر و گذر از مناطق مختلف، در نیمه اول سال 201 قمری وارد شهر مرو، مرکز حکومت مأمون عباسی شد. با ورود امام به این شهر، شور و هیجان وصف ناپذیری مردم را فرا گرفت و شیفتگان مقام ولایت، با شور و احساسات پاک خود مقدم حضرت را گرامی داشتند. عبور مرکب امام از میان انبوه جمعیت که تا خارج شهر به استقبال آمده بودند، شکوهی فراوان و منظره‏ای شگفت‏انگیز پدید آورده بود. امام پس از طی مسیر و عبور از میان صفوف به هم فشرده مردم، در منزلی نزدیک مرکز حکومتی که از قبل آماده شده بود مستقر شد.

ولایت‏عهدی

چند روز پس از استقرار امام رضا علیه‏السلام در مرکز حکومت عباسی، مذاکراتی بین حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون تظاهر کرد می‏خواهد خلافت را به حضرت واگذار کند، ولی امام این پیشنهاد را نپذیرفت. مأمون که چیزی جز این از حضرت انتظار نداشت، از موقعیت پیش آمده استفاده کرده، هدف اصلی خود، یعنی واگذاری ولایت‏عهدی را به حضرت پیشنهاد کرد. امام باز هم نپذیرفت.

مأمون از راه تهدید وارد شده و گفت: «باید پیشنهاد مرا بپذیری زیرا چاره‏ای جز این نمی‏بینم. تو همواره بر خلاف میل من پیش می‏آیی و خود را از قدرت من در امان می‏بینی. به خدا سوگند اگر از قبول پیشنهاد ولایت‏عهدی خودداری کنی، تو را وادار به این کار می‏کنم و چنانچه باز هم قبول نکنی، به قتلت می‏رسانم». امام به ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و فرمود: «من به شرطی ولایت‏عهدی تو را می‏پذیرم که هرگز در امور مملکتی و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت همانند عزل، نصب، حکم، قضاوت و فتوا دخالت نکنم».

اهداف شوم مأمون

یکی از ترفندهای سیاسی مأمون در مقابله با نارضایتی عمومی و فرونشاندن شورش‏ها ،دعوت از امام رضا علیه‏السلام بود تا از مدینه به خراسان بیاید و او از این راه خلافت خود را مشروعیت بخشد و با خیال آسوده حکومت کند. هدف‏هایی که مأمون در سیاست احظار امام رضا علیه‏السلام به خراسان داشت عبارت است از: 1. زیر نظر داشتن فعالیت‏های امام و جدا کردن حضرت از مردم؛ 2. کاشتن بذر شک و بدبینی و شایعات در مورد رهبری اهل بیت و اتهام گرایش به قدرت و سازش با حکومت؛ 3. جلب و جذب جنبش‏های علوی؛ 4. داشتن انسانی نیرومند از نظر علمی و معنوی در دستگاه حکومتی خود برای برطرف ساختن مشکلات و تنگناها؛ 5. در دست‏داشتن امام به عنوان برگ برنده در مقابل علویان دیگری که با دستگاه عباسی مخالفت می‏کردند؛ 6. احساس خطر مأمون از طرف امام.

مأمون و نگارش عهدنامه

مأمون، عهدنامه ولایت‏عهدی امام رضا علیه‏السلام را به خط و انشای خویش نوشت و امام رضا علیه‏السلام نیز به خط شریف خود بر این عهدنامه مطالبی اضافه کرد. در قسمتی از این عهدنامه که از سوی مأمون نوشته شده ، آمده است: «برای رسیدن به انتخاب ولی‏عهد، شب و روز به پیشگاه خدا مناجات کردم و از او خواستم در انتخاب ولی‏عهد کسی را الهام فرماید که خشنودی و طاعت خدا در آن باشد. به همین دلیل در افراد خاندان خود و علی بن ابی طالب با دقت نظر کردم و کسی را جز علی بن موسی نیافتم که برای این مقام لایق‏تر باشد». این عهدنامه در روز دوشنبه، هفتم رمضان سال 201 نوشته شد.

مناظرات علمی

مأمون پس از تحمیل مقام ولایت‏عهدی به امام رضا علیه‏السلام ، جلسات گسترده بحث و مناظره تشکیل می‏داد و دانشمندان بزرگ را به این جلسات دعوت می‏کرد. اگرچه منظور از این جلسات در ظاهر اثبات مقام والای امام هشتم در رشته‏های گوناگون علوم بود، در زیر پوشش ظاهری اهداف و مقاصد پلیدی دنبال می‏شد. مأمون می‏خواست مقام والای امام هشتم را تنها در بعد علمی منحصر کرده و به تدریج آن حضرت را از مسائل سیاسی کنار بزند و شعار جدایی دین از سیاست را عملی سازد. او مایل بود مسئله مناظره امام با علمای بزرگ زمان خود، نقل محافل و مجالس شود و همه علاقه‏مندان و عاشقان مکتب اهل بیت در جلسات خود به این مسائل بپردازند و از پیروزی‏های امام در این مباحث سخن بگویند تا مأمون کارهای سیاسی خود را با خیال راحت دنبال کرده، آن را پوششی بر نقاط ضعف حکومت خود قرار دهد.

قیام‏ها

در عصر امام رضا علیه‏السلام ، قیام‏های فراوانی از سوی علویان بر ضد دستگاه عباسی شکل گرفت. علت این انقلاب‏ها و قیام‏ها، ظلم و فساد بی‏پایان خلفای عباسی به مردم و علویان بود. افزون بر این که آنان معتقد بودند رهبری جامعه اسلامی حق علویان است و عباسیان غاصبان خلافت‏اند. برخی از این قیام‏ها عبارت است از:

1. قیام ابوالسرّایا: وی از نوادگان امام حسن مجتبی علیه‏السلام است که یکی از گسترده‏ترین انقلاب‏های عصر خود را رهبری می‏کرد. مرکز قیام ایشان کوفه بود. در این قیام دویست هزار تن از یاران خلیفه به دست انقلابیون کشته شدند.

2. قیام ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه‏السلام که در یمن انجام شد.

3. قیام محمدبن سلیمان، از نوادگان امام حسین علیه‏السلام که در شهر مدینه قیام مردم را رهبری می‏کرد.

4. قیام محمد دیباج، فرزند امام صادق علیه‏السلام و عموی امام رضا علیه‏السلام که در مکه و نواحی حجاز رخ داد.

شاگردان

امام رضا علیه‏السلام در مدت بیست ساله امامت خود، شاگردان بسیاری را تربیت کرد و آن‏ها را به سر منزل کمال رساند. در منابع اسلامی، اصحاب و شاگردان حضرت بیش از سیصد نفر ذکر شده که برای نمونه، به چند از آنان اشاره می‏کنیم:

1. احمدبن محمد بَزَنطی کوفی که از افراد مورد اعتماد و اطمینان، و از راویان احادیث اهل بیت است. وی از محضر امام کاظم علیه‏السلام و امام رضا علیه‏السلام کسب فیض نمود و کتابی در معارف اسلامی نوشت. بزنطی در سال 221 قمری از دنیا رفت.

2. احمدبن محمد اشعری قمی که از مفاخر و بزرگان فقهای قم بوده، از محضر امام رضا علیه‏السلام ، امام جواد علیه‏السلام و امام هادی علیه‏السلام کسب فیض کرده است.

3. زکریابن آدم که از بزرگان امامیه به شمار می‏آید. در عظمت علمی او همین بس که امام رضا علیه‏السلام به علی بن مسیب فرمود: «هر زمان که به ما دسترسی نداشتی، مسائل و معارف خود را از زکریابن آدم بپرس». قبر پاک زکریا، در قبرستان شیخان شهر مقدس قم است.

آثار

وجود منبع علوم آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و فیض ربوبی در شهر مدینه، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام از نقاط مختلف برای کسب فیض از محضر امام رضا علیه‏السلام به مدینه آمده و از علوم ایشان بهره‏مند شوند. ایشان در مدت امامت خود توانست آثار مهمی اعم از تفسیر قرآن، اخلاق، احکام اسلامی، پزشکی و... از خود به یادگار بگذارد. امام رضا علیه‏السلام آثاری داشته‏اند که برخی از آن‏ها عبارت است از: رساله‏ای در مورد حلال و حرام و واجب و مستحب که به درخواست مأمون خلیفه عباسی نوشته و برای او فرستاد؛ رساله‏ای در طب و مسائل مختلف پزشکی که حضرت، خواص دارویی گیاهان و انواع میوه‏ها را بیان فرموده است؛ رساله‏ای در علل و فلسفه احکام که در جواب پرسش‏های محمدبن سنان برای وی نوشت.

اوضاع فرهنگی

عصر امام رضا علیه‏السلام از نظر اعتقادی، فکری و فرهنگی، عصر آشفته‏ای بود. مکتب‏های فقهی و کلامی متعددی در متن جامعه حضور داشتند و هر کدام از آنها در ایجاد فساد عقیدتی در میان مردم تلاش می‏کردند. واقفیه، یکی از گروه‏های دامنه‏داری بود که به امامت امام رضا علیه‏السلام ، اعتقادی نداشتند. آنها بر این باور بودند که امام کاظم علیه‏السلام ، همان مهدی موعود بوده، از نظرها غایب شده است.

سران این گروه منحرف، به خاطر مسائل مادی، حاضر شدند با دادن رشوه، مسئله امامت امام رضا علیه‏السلام را مسکوت بگذارند. فرقه‏های غلات، مفوّضه، مُرجئه، جبریون و اهل حدیث، از دیگر فرقه‏های اسلامی بودند که به ترویج افکار و اندیشه‏های خود می‏پرداختند. افزون بر فرقه‏های اسلامی، یهودیان، مسیحیان، مجوسیان و ستاره‏پرستان نیز با مطرح کردن شبهه‏های دینی، سعی می‏کردند مسلمانان را از دایره اسلام خارج کنند.

مسافر بغداد

پس از سپردن منصب ولایت‏عهدی به امام رضا علیه‏السلام مردم بغداد که مهم‏ترین سنگر و پناهگاه عباسیان بود، دست به آشوب و شورش همگانی زدند. آنان به خارج شدن خلافت از دست عباسیان و سپردن آن به دودمان حضرت زهرا علیهاالسلام معترض بودند و به همین دلیل، مأمون را از خلافت عزل و با ابراهیم بن مهدی معروف به ابن‏شکله، یکی از لجوج‏ترین دشمنان امام علی علیه‏السلام بیعت کردند. وقتی این خبر به گوش خلیفه رسید، برای فرونشاندن شورش و خلاصی از محبوبیت روز افزون امام در خراسان، به حضرت دستور داد تا همراه لشکر به سوی بغداد حرکت کند. مأمون قصد داشت خودش در مرو باقی بماند. امام با درخواست مأمون مخالفت کرد و خلیفه مجبور شد همراه امام به سوی بغداد حرکت کند.

توطئه

مأمون به همراه امام رضا علیه‏السلام و فضل بن سهل وزیر ایرانی‏اش، با لشگر بزرگی از مرو حرکت و در مسیر راه به سرخس رسیدند. در آنجا مأمون برای از بین بردن امام و فضل نقشه کشیده بود. به همین دلیل از آن دو خواست تا همراه او به حمام سرخس بروند. مأمون می‏خواست نقشه شوم خود را به دست مردان مسلح خود عملی کند. امام رضا علیه‏السلام پیشنهاد مأمون را نپذیرفت و از قبول درخواست مکرر خلیفه سرباز زد. امام، حتی فضل بن سهل را نیز از این کار منع کرد، ولی او به حرف حضرت گوش نداد. هنگامی که فضل وارد حمام شد، به دست نوکران مأمون به قتل رسید و امام رضا علیه‏السلام از این توطئه مأمون جان سالم به در برد.

هدیه به دوست

معمر بن‏خلا می‏گوید: به سوی خراسان می‏رفتم که در بین راه، ریّان بن صلت به من گفت: دوست دارم وقتی به خراسان رسیدی، سلام مرا به امام رضا علیه‏السلام برسانی و از حضرت بخواهی یکی از پیراهن‏های خویش را با درهم‏هایی که به نام ایشان ضرب شده، به من ببخشد. معمر می‏گوید: همین که به محضر امام شرفیاب شدم، بی‏مقدمه فرمود: ریّان کجاست؟ آیا دوست دارد با ما ملاقات کند و ما از پیراهن خود او را بپوشانیم و از درهم‏های خویش به او بدهیم؟ معمر می‏گوید: گفتم سبحان‏اللّه‏! قسم به خدا که من هنوز سؤالم را مطرح نکرده بودم. امام فرمودند: ای معمر! مؤمن، صاحب توفیق است. برو و به ریان بگو نزد ما بیاید. ریان به محضر امام مشرف شد و یکی از پیراهن‏های حضرت را گرفت. وقتی از خانه حضرت خارج می‏شد، از او پرسیدم: چه چیزی در دست داری؟ گفت: سی درهم.

خبر از سرّ درون

شخصی به نام ابوحامد می‏گوید: روزی به امام رضا علیه‏السلام نامه‏ای نوشته و از حضرت درخواست کردم در حقم دعا کند. حضرت در جواب نامه نوشت: برایت دعا کردم، ولی نماز عصر خود را از وقت خود تأخیر نینداز و زکات اموالت را پرداخت کن. وقتی نامه حضرت را خواندم، به خود آمده گفتم: من در نامه خود در مورد نماز عصر و زکات سؤالی نکرده و کسی جز از خدا از این مطالب آگاه نبود. من همواره نماز عصر را در لحظه‏های پایانی وقتش می‏خواندم و زکات اموال خود را هم مرتب نمی‏دادم.

نماز اول وقت

امام رضا علیه‏السلام و عمران صابی یکی از دانشمندان بزرگ عصر مأمون، در حضور خلیفه عباسی درباره توحید بحث می‏کردند. امام رضا علیه‏السلام با استدلال محکم، به شبهه‏های او پاسخ می‏داد. هر لحظه بحث و مناظره آن دو اوج می‏گرفت تا اینکه هنگام نماز ظهر فرا رسید. حضرت همان لحظه از جا برخاست و فرمود: وقت نماز فرا رسیده است.

عمران که چنین انتظاری نداشت گفت: ای آقای من! ادامه بحث و پاسخ سؤال مرا قطع نکن، همانا دلم آتش گرفت. حضرت تحت تأثیر احساسات و عواطف او قرار نگرفت و با کمال قاطعیت فرمود: نماز را می‏خوانیم و دوباره باز می‏گردیم. حضرت با همراهان خود برخاسته نماز خواندند و سپس به مجلس مناظره بازگشت و به ادامه بحث پرداخت.

احترام به دوستان

یونس بن یعقوب، یکی از شاگردان امام صادق علیه‏السلام و امام کاظم علیه‏السلام و از اهالی عراق بود که در سفر به مدینه منوره از دنیا رفت. هنگامی که حضرت رضا علیه‏السلام از وفات یونس آگاه شد، به پاس سابقه طولانی محبت او به اهل‏بیت، از او به نیکی یاد کرد و به سرپرست قبرستان بقیع پیام داد تا اجازه دهند یونس را در آنجا به خاک بسپارند.

حضرت حنوط و کفن یونس را فرستاد و به شاگردان پدرش اعلام کرد که در تشیع جنازه او شرکت کنند. شخصی به نام علی بن الحسین می‏گوید: روزی در قبرستان بقیع کنار قبر یونس بن یعقوب رفتم. نگهبان قبرستان از من پرسید: صاحب این قبر کیست که ابوالحسن الرضا علیه‏السلام به من سفارش کرده تا چهل روز بر روی قبرش آب بپاشم. گفتم: این قبر یونس بن یعقوب، آزاد کرده امام صادق علیه‏السلام است.

جود و بخشش

امام رضا علیه‏السلام همانند پدران بزرگوار خود در آشکار و نهان، کمک‏های زیادی به مستمندان و نیازمندان می‏نمود و برای حل مشکلات آنان از هیچ کوششی دریغ نمی‏کرد. روزی شخصی خدمت امام رضا علیه‏السلام رفت و گفت: ای فرزند رسول خدا! به اندازه جوان‏مردی خویش به من عطا کن و کمکی به من برسان. حضرت فرمودند:ای مرد! چنین توانی ندارم که به اندازه جوان‏مردی خودم انفاق کنم. او گفت: پس به اندازه جوان‏مردی من کمک کن.

حضرت به غلام خود فرمود: دو هزار دینار به او بده. در قضیه‏ای دیگر، حضرت تمام اموال خود را در روز عرفه بین مردم تقسیم کرد. فضل بن سهل که شاهد ماجرا بود به حضرتش اعتراض کرد و گفت: ای ابالحسن! این کار خسارت بزرگی است. حضرت فرمودند: بلکه این کار غنیمت است؛ هرگز بخشش آنچه را در برابر آن به اجر و کرم الهی می‏رسم خسارت نمی‏دانم.

همسفره غلامان

روزی امام رضا علیه‏السلام با غلامان خود که بعضی از آنان سیاه پوست بودند، سر یک سفره غذا می‏خوردند. در این هنگام مردی از شیعیان بلخ وارد شد و حضرت را به آن حال مشاهده کرد. پس رو به حضرت کرد و گفت: ای فرزند رسول خدا! برای شما شایسته نیست با غلامان هم‏غذا شده و بر یک سفره بنشینید. حضرت در جواب او فرمودند: «به درستی که خدای ما یکی است و همه ما از یک پدر و مادر (آدم و حوا) هستیم. پاداش و جزا هم برای اعمال انسان‏هاست. علاوه بر این که غذا خوردن با غلامان علامت تواضع و فروتنی است». بعد امام دوباره مشغول خوردن غذا شد و به همراه آنان از سفره کنار رفت.

فروتنی

روزی حضرت رضا علیه‏السلام وارد حمام عمومی شد و برای شست و شو در جایی نشست. مردی که حضرت را نمی‏شناخت رو به امام کرد و از ایشان خواست تا پشت او را کیسه بکشد و بر روی او آب بریزد. حضرت شروع به کیسه کشی و نظافت بدن او کرد. شخصی از راه رسید و امام رضا علیه‏السلام را در حال شستن بدن مرد دید. با دیدن این منظره، ناراحت شد و به سوی مرد آمده و گفت: آیا این مرد کیسه کش را می‏شناسی؟ گفت: ایشان علی بن موسی علیه‏السلام است. مرد با شنیدن این حرف ناراحت شد و از جای خود برخاست و از حضرت معذرت خواهی کرد، ولی حضرت با کمال مهربانی و فروتنی او را دلداری داد.

پرداخت بدهکاری

یکی از ساکنان مدینه می‏گوید: امام رضا علیه‏السلام به دستور مأمون عباسی از مدینه به سوی خراسان رفت. من چهار هزار درهم از آن حضرت طلب داشتم که فقط من و آن حضرت از آن باخبر بودیم. فردای آن روز امام جواد علیه‏السلام کسی را فرستاد که به نزد ایشان بروم. من به خانه حضرت جواد علیه‏السلام رفتم. با دیدن من فرمود: پدرم از مدینه رفته است، آیا تو چهار هزار درهم از ایشان طلب داری؟ گفتم: آری ای فرزند رسول خدا. حضرت گوشه جانماز را بلند کرد، دیدم مقداری دینار در آنجاست. حضرت آن‏ها را که قیمت روز آن چهار هزار درهم بود، بابت طلبکاری‏ام به من داد.

نماز باران

در یکی از سال‏های ولایت‏عهدی امام رضا علیه‏السلام ، خشکسالی خراسان را فراگرفت. منافقان از این فرصت استفاده کرده، این حادثه را به بدقدمی امام تعبیر کردند. در چنین موقعیتی، مأمون از امام درخواست کرد نماز باران بخواند. حضرت دستور داد مردم سه روز روزه بگیرند و در روز سوم که مصادف با روز دوشنبه بود، به همراه جمعیت زیادی به بیابان رفت.

امام رضا علیه‏السلام بعد از راز و نیاز، دستان خود را به سوی خالق بی‏نیاز بالا گرفت و فرمود: «بار پروردگارا! تو حق ما اهل بیت را بر مردم بزرگ و با اهمیت شمرده‏ای و همان گونه که دستور داده‏ای به ما متوسل شده و به فضل و رحمت تو امیدوار هستند و چشم به احسان و نعمت تو دارند. پروردگارا! باران رحمت خود را بر آنان نازل فرما». بعد از دعای امام رضا علیه‏السلام به یک‏باره آسمان دگرگون شد و باران بسیاری بارید و همه جا از رحمت بی‏پایان الهی سیراب گردید.

رهیافته

عبداللّه‏ بن مغیره عراقی می‏گوید: من واقفی مذهب و معتقد بودم که بعد از امام کاظم علیه‏السلام امامی نیست. در یکی از سال‏ها برای انجام مراسم حج به مکه رفتم. در آنجا در مورد مذهب خود دچار شک و تردید شده، خود را کنار خانه خدا رساندم و به دیوار کعبه چنگ زدم. از خداوند بزرگ خواستم مرا به بهترین دین خود راهنمایی کند. در همانجا به قلبم خطور کرد که بعد از مراسم حج، به محضر امام رضا علیه‏السلام رفته و او را زیارت کنم.

به قصد مدینه از مکه حرکت کردم و به منزل حضرت رسیدم. به خادم ایشان گفتم به حضرت اطلاع دهد مردی عراقی به در خانه آمده و منتظر اجازه ایشان است. در همین لحظه صدای امام رضا علیه‏السلام را شنیدم که دوبار مرا صدا کرد و فرمود: «ای عبداللّه‏ بن مغیره وارد خانه شو». وارد خانه حضرت شدم. هنگامی که حضرت به چهره من نگاه کرد فرمود: «خداوند دعایت را مستجاب کرد و تو را به دین خود هدایت فرمود». در همان لحظه به ولایت و امامت امام رضا علیه‏السلام شهادت دادم و بعد از چند روزی به عراق برگشتم.

مقام امامت

حضرت امام رضا علیه‏السلام در سخنانی می‏فرماید: «امام، خورشید تابانی است که جهانی را نورانی کرده و در افقی است که دست‏ها و دیده بدان نمی‏رسد. امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور طلوع کننده و ستاره راهنما در تاریکی‏های شب است. امام ابری باران زا، آسمانی سایه بخش، زمینی هموار، و چشمه‏ای جوشان است. امام، پدری مهربان، همانند مادری دل سوز و پناه بنده‏های خداست».

امام رضا علیه‏السلام در بیان امامت و ولایت حضرت ابراهیم علیه‏السلام می‏فرماید: «حضرت ابراهیم پس از این که به مقام امامت مفتخر شد، از درگاه خداوند آرزو کرد نسل او نیز از این افتخار بهره‏مند شوند. خداوند در پاسخ او فرمود: «امامت، عهد و پیمان الهی است که ظالمان و تبهکاران شایسته آن نیستند». خداوند با این بیان، امامت و رهبری هر انسان ظالم و گنهکاری را تا روز قیامت باطل کرده است.

خمس

یکی از دستورهای مالی برای مسلمانان، پرداخت یک پنجم از مازاد درآمد سال است که خمس نامیده می‏شود. در زمان غیبت امام زمان علیه‏السلام ، فقهای جامع شرایط، عهده‏دار مصرف خمس هستند. گروهی از مردم خراسان به حضور امام رضا علیه‏السلام رسیده و از حضرت خواستند آن‏ها را از پرداخت خمس معاف داشته و خمس اموالشان را به آنان ببخشد.

حضرت که می‏دانست آنان شایسته بخشش نیستند و با نیرنگ می‏خواهند این وظیفه الهی را ترک کنند، به آن‏ها فرمود: «این چه نیرنگی است که به کار می‏برید؟ شما با زبان خود به ما اظهار اخلاص و دوستی می‏کنید، ولی از حقی که خداوند آن را برای ما قرار داده کوتاهی می‏نمایید». حضرت در ادامه سخنان خود فرمود: «حلال نمی‏کنیم، حلال نمی‏کنیم، حلال نمی‏کنیم». همچنین آن حضرت در بیان فضیلت و آثار و برکات خمس می‏فرماید: «خمس، مایه کمک به دین ماست».

زکات

زکات، یکی از واجبات الهی و از منابع اقتصادی حکومت اسلامی است که نقش فراوانی در گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی داشته، می‏تواند حکومت را برای برطرف سازی شکاف طبقاتی یاری دهد. زکات هزینه‏ای است که افراد دارای شرایط، باید برای برخی از کالاهای زندگی خود پرداخت کنند. پیشوای هشتم امام رضا علیه‏السلام در مورد آثار و برکات پرداخت زکات می‏فرماید: «اگر مردم زکات و حقوق مالی خود را بپردازند، هیچ فقیری پیدا نمی‏شود.

خداوند زکات را برای تأمین زندگی نیازمندان و در امان ماندن اموال ثروتمندان واجب کرد. خداوند کسانی را که از نعمت سلامت برخوردارند، موظف کرد تا برای رفع نیازهای بیچارگان و مبتلایان آماده باشند و به آنان کمک کنند. بدانید که زیاد شدن اموال، ایجاد محبت و مهربانی در میان طبقات مختلف مردم و تأمین آبرومندانه نیازهای درماندگان، از آثار و برکات پرداخت زکات است».

صله رحم

در مجموعه رهنمودهای اسلام، خدمت به خویشاوندان و محبت به آنان اهمیت زیادی دارد. فلسفه پافشاری دین اسلام به صله رحم و نهی از قطع رحم این است که اگر تمام مردم در مورد اطرافیان و اقوام خود احساس وظیفه کنند، هیچ فردی در جامعه انسانی از نگاه محبت و رسیدگی اجتماعی محروم نمی‏ماند و بیشتر معضلات اجتماعی حل می‏شود. امام رضا علیه‏السلام در مورد آثار و فواید صله رحم می‏فرماید: «کسی که دوست دارد روزگار درازی را در دنیا زندگی کرده و رزق و روزی او زیاد شود، صله رحم کند». در مقابل، قطع رحم باعث کوتاهی عمر و از بین رفتن نعمت‏ها می‏شود.

گناه

بیشتر بدبختی‏هایی که دامن‏گیر افراد می‏شود، معلول آلودگی به انواع گناهان است. همان گونه که فرد سالم در اثر رعایت نکردن بهداشت فردی و اجتماعی به انواع بیماری دچار می‏شود، فرد گنهکار نیز به سبب تخلف از آموزه‏های انسان‏ساز دین، به انواع بلاها و گرفتاری‏های دنیوی و اخروی می‏افتد. پیشوایان بزرگ ما، در سخنان خود، کیفرها و آثار گناهان را گوشزد کرده‏اند تا مسلمانان را از سقوط در گرداب هلاکت بازدارند. امام رضا علیه‏السلام در یکی از سخنان ارزشمند خود در مورد آثار گناه می‏فرماید: «هر چه مردم گناهان جدید و تازه‏ای مرتکب می‏شوند که پیش‏تر انجام نمی‏شد، خداوند هم بلاهای جدیدی بر آنان می‏فرستد و آن‏ها را بدان مبتلا می‏کند».

نهی از شراب

خداوند در قرآن کریم مردم را از استعمال مشروبات الکلی نهی کرده، نوشیدن آن‏ها را از گناهان کبیره بر می‏شمارد. در بعضی از سخنان اهل‏بیت علیهم‏السلام نیز شراب کلید تمام بدی‏ها و زشتی‏ها معرفی شده است. امام رضا علیه‏السلام فلسفه تحریم شراب را چنین بیان می‏کند: «خداوند خوردن شراب را ممنوع کرد؛ زیرا مایه فساد و تباهی جوامع انسانی و موجب از بین رفتن عقل آدمی است. شرابخواری، زمینه‏های انکار خداوند و بسیاری از کارهای زشت و ناپسند را فراهم کرده، انسان را در مقابل گناهان بی‏باک می‏کند».امام در ادامه فرمود: «کسی که از شیعیان و پیروان مکتب ماست، باید از نوشیدن آن بپرهیزد؛ زیرا شراب از نوشابه‏های دشمنان ماست و پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند لباس دشمن مرا نپوشید و خوراک آنها را نخورید و راه دشمنان مرا نپیمایید؛ زیرا در این صورت، جزء دشمنان من شمرده می‏شوید».

پرهیز از تهمت

دین اسلام، حیثیت و آبروی افراد جامعه را بسیار محترم می‏داند. قرآن کریم نیز انسان‏ها را از افترا زدن به دیگران نهی کرده است. امام رضا علیه‏السلام در مذمت این عمل ناپسند اخلاقی که باعث لکه دار شدن حیثیت افراد و منزوی شدن و بی‏اعتباری اجتماعی آنان می‏شود، می‏فرماید:«کسی که به مرد یا زن مؤمنی تهمت زده، نسبتی ناروا یا چیزی که در او نیست به او نسبت دهد، خداوند متعال در روز قیامت او را بر کوهی از آتش نگاه خواهد داشت تا از عهده آنچه به مؤمن نسبت داده بر آید، و روشن است که هیچ گاه از عهده این نسبت بر نخواهد آمد».

نهی از رباخواری

ربا، باعث خارج شدن مال از مسیر اصلی خود که بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی مردم است می‏شود. در این صورت، ثروت هدف اصلی قرار گرفته و موجب بر باد رفتن نتایج تلاش‏های بیشتر مردم به نفع گروهی ثروتمند می‏شود. امام رضا علیه‏السلام در بیان آثار شوم رباخواری و ایجاد سلطه اقتصادی می‏فرماید: «معاملات ربوی، اگرچه به صورت خرید و فروش باشد، موجب نکبت شده و به ضرر هر دو طرف می‏شود. ربا باعث از بین رفتن روابط پسندیده مردم و اموال آن‏ها می‏گردد. رواج ربا باعث تعطیلی کارهای خیر شده و قرض دادن به دیگران بدون توقع سود از میان مردم رخت بر می‏بندد».

هم‏نشین

امام رضا علیه‏السلام همانند پدران بزرگوار خود، توجه ویژه‏ای به حفاظت شیعیان از انحراف‏های فکری و عملی داشت. آن حضرت روزی به یکی از شاگردان خود به نام ابوهاشم جعفری فرمود: «چرا با عبدالرحمن بن یعقوب هم‏نشینی می‏کنی؟» گفت: عبدالرحمن دایی من است. حضرت فرمود: «او درباره ذات پروردگار مطالبی می‏گوید که ساحت مقدسش از این موارد پاک است. یا با او هم‏نشین باش و ما را ترک کن و یا با ما نشست و برخاست کرده، او را از خود دور کن».

ابوهاشم گفت: عقاید و گفتار او چه آسیبی به من می‏زند، در حالی که من بر عقیده حق خود استوار بوده و از عقاید او دوری می‏کنم؟ حضرت فرمود: «آیا نمی‏ترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟ شخصی از یاران حضرت موسی علیه‏السلام پدرش از یاران فرعون بود. هنگامی که سپاه فرعون به سپاه حضرت موسی علیه‏السلام رسید، او نزد پدرش رفت تا او را اندرز دهد، ولی وقتی عذاب بر سپاه فرعون نازل شد، او هم همراه پدرش غرق گردید. ح

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید اینجانب رضا اشرفی دانشجوی کارشناسی رشته مهندسی فتاوری اطلاعات، متولد 1362 از روستای آق گنبد و در ارومیه سکونت دارم. این وبلاگ جهت اطلاع رسانی در حوزه های مختلف ایجاد شده است امیدورام با راهنمایی های خود، بنده حقیر را در هرچه بهتر کردن وبلاگ یاری فرمائید.
آخرین مطالب
پيوندها
ساعت کاسیو">ساعت کاسیو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی فرهنگی ورزشی و آدرس ashrafireza.com.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان